بخش ابتدایی قسمت سیزدهم:

چک رو پس انداز کردم درست مثل بقیه پولهایی که به عنوان حقوق از آقای مقدم گرفته بودم...
بعد از اون اتفاقی که تو عید برام افتاد کم کم به فکر این افتادم که دیگه باید برم رو پای خودم وایستم.
خدا نرگس خانم رو نگه داره که واقعا زن با محبتی هست.
تو زندگیم چندتا غریبه بیشتر نقش نداشتن که شکر خدا همون چندتا هم همه با محبت و با مرام بودن، یکی شون...

ادامه ی داستان در " ادامه ی مطلب " ...